دایره المعارف تاسیسات برق (اطلاعات عمومی برق)
1 |
volunteer |
داوطلب کمک کردن- داوطلب شدن-داوطلب |
----------- |
The draft has been abolished and replaced a volunteer army. |
احضار به خدمت سربازی منسوخ و نظام داوطلبانه جایگزین آن شد. |
2 |
prejudice |
تحت تاثیر قرار دادن-پیش داوری |
پسر جودب ابو تعصب داشت |
The witness's weird behavior prejudice Nancy's case. |
رفتار غیرعادی شاهد پرونده Nancy را تحت تاثیر خود قرار داد. |
3 |
shrill |
مداوم- بی امان-گوشخوارش-تیز |
شریل صدای گوش خراشی داشت |
Despite their small size, crickets make very shrill noises. |
جیرجیرک ها بر خلاف جثه کوچکشان,سروصداهای گوش خراشی ایجاد می کنند. |
4 |
jolly |
خوش- شادی- سرحال |
توی ژالی(شالی) زار شاد و سرخوش بود |
The jolly old man, an admitted bigamist, had forgotten to mention his first wife to his new spouse. |
پیر مرد سرحال که به دوزنه بودن خود معترف بود فراموش کرده بود تا وجود همسر اولش را به مسر جدیدش بگوید. |
5 |
witty |
بذله گو- شوخ طبعانه-شوخ- لطیف دار |
خانوم ویکی شوخ بود |
Fay is too slow to appreciate such witty remarks. |
Fay برای درک چنین اظهارات شوخ طبعانه ای بهترین سخنران شد. |
6 |
hinder |
مزاحم شدن- مانع شدن- ه تاخیر انداختن |
حین در رفتن مانع شد |
Deep mud hindered travel in urban centers. |
گل و لای عمیق, حرکت در مرکز شهری را به تاخیر انداخت. |
7 |
lecture |
نصیحت کردن- ایراد کردن- نطق- سخنرانی |
چرا این سخنرانی توی لک است |
Rarely have I heard a lecture with such clear illustrations. |
بندرت چنین سخنرانی با توضیحات واضح شنیده ام |
8 |
abuse |
رفتار بد- سوء استفاده- بد رفتاری کردن- سوء استفاده کردن |
Use=استفاده کردن |
Those who abuse the privileges of the honor system will be penalized. |
سوء استفاده کنندگان از مزایای این نظام شریف, مجازات خواهند شد. |
9 |
mumble |
من و من کردن- زیر لب زمزمه کردن- زیر لب حرف زدن |
------------- |
Ricky mumbled his awkward apology. |
Ricky عذر خواهی آزار دهنده ر زی لب زمزمه کرد. |
10 |
mute |
خاموش- ساکت- گنگ- لال- صامت |
میومیو می کرد ع خفش کردن |
The usually defiant child stood mute before the principal. |
بچه غالبا گستاخ در حضور مدیر ساکت ایستاد. |
11 |
wad |
گلوله-بسته- فشرده- پرکردن |
با مداد گلوله کاغذی درست کردن و سوراخش را پر کردن |
To decrease the effects of the pressure, he diver put wads of cotton in his ears. |
غواص برای کاهش تاثیرات فشار آب , گلوله های پنبه ای در گوش هایش قرار دارد. |
12 |
retain |
بیعانه دادن- به خاطر سپردن- حفظ کردن |
یک روتیل را استخدام کردن و نگهداشتن |
Like the majority of people, I can retain the tune not the word of a song. |
مانند اکثر مردم می توانم آهنگ شعری را ه خاطر بسپارم اما کامات آن را نمی توانم. |
جذابیت های برق
(1414)
در ستایش معماری
(1042)
تکنیک های نورپردازی، مهندسی روشنایی
(273)
فکر اقتصادی، کارآفرینی
(180)
تکنولوژی های روز دنیا
(4582)
504 لغت آیلتس IELTS(ضروری برای همه دانشجویان)
(196)
شرط پیشرفت+مدیریت زمان و انرژی
(776)
اطلاعات علمی ساده و خلاصه
(88)
خلاقیت های ناب ناب
(2463)
کافه کتاب،فرهنگ و ادبیات
(81)
هایلایت
(715)
رسانه (ایران، بین الملل)
(275)
خنده های رنگی رنگی
(1344)
دیدنی های تو دل برو
(1662)
آرامش بخشی
(318)
دیالوگ های ماندگار
(36)
وقایع و تصاویر تاریخی جذاب، گردشگری
(304)
ویرایش نشده ها
(3)
معرفی نویسنده و مدیر وبلاگ
(46)
POWERED BY MIHANBLOG.COM
Theme is created by: www.DesignDisease.com